بیان
بیان ،
از علوم مهم بلاغی . در لغت به معنای هویدا و آشکار شدن ، و مترادف با
فصاحت (روشن گفتاری ) و لَسَن (زبان آوری ) است (جوهری ؛ ابن منظور، ذیل
«بین ») و در اصطلاح علوم بلاغی ، علمی است که به یاری آن می توان یک معنا
را به شیوه های گوناگون ، با وضوح و خفای متفاوت ، ادا کرد (سکّاکی ، ص
77، 156). به عبارت دیگر، هر کلامی علاوه بر دلالت بر معنای مطابقیِ خود
ممکن است بر معنایی التزامی دلالت کند و لازمة انتقال از معنای مطابقی به
معنای التزامی وجود نسبت (لزوم ذهنی ) بین آن دو است (برای مثال ، دلالت
هر یک از دو لفظ حاتِم و کثیرالرّماد ـ پرخاکستر ـ بر «شخص بخشنده »، به
طریق تشبیه و کنایه ). به اعتقاد عالمان بلاغت ، کلامِ عاری از معنای
التزامی (یعنی تشبیه ، مجاز، کنایه و استعاره ) اعتبار بلاغی ندارد. از
سوی دیگر، ایجاد نسبت بین این دو معنا از حیث روشها متفاوت است و کاربرد
هر روش به «مقتضای حال » (شرایط مخاطب و موقعیت خطاب ) بستگی دارد. این
نسبت از نظر وضوح و خفا نیز دارای مراتب است ؛ گاه کلام چنان بلیغ است که
مخاطب بی هیچ درنگی به معنای التزامی می رسد، و در برابر، گاه دچار تعقید
معنوی می شود. علم بیان متکفل معرفی روشهای مذکور و ارائة معیارهای احتراز
از تعقید معنوی است .
|